خب امشب بعد مدتدها قرنطینه و... یه دعوتی فامیلی گرفتیم تا دور هم جمع بشیم ( تولد مامان هم هست)
در واقع ما هر سال توی خونه جشن امام حسن داریم کلیییی دعوتی داریم که امسال کنسلش کردیم و اون پولو جای دیگه خرج میکنیم
خب تو این اوضاع خرید و اینا که کنسل بود ، هر گونه بیرون رفتنم شدید مشکوک پس گفتیم یجوری به بهانهای بریم و گل براش بخیر و اخر شب با اهنگ و... سورپرایزش کنیم . موتور زرت خراب شده و اصن یه وضعی پس بابا مامور خرید گل هم شد بعد که با خاله هماهنگ شدم فهمیدم اونام سوپرایز کیک( البته تو این شرایط خونگی) و... رو داشتن .
پ ن : اقا باورتون میشه مامان اصن یه زره هم شک نکرده بود ! هعی سرشو گرم میکردن و نا همه چیو از اتاق من میبردیم و میچیدیم و سوپراااایز 😍 مات نگاهمون میکرد اصنwow😂 سوپرایز ویزه هم پدر گرام که گل رو با رقص تقدیم کرد و کلیی باحال شد و خندیدیم
شبتون سرشار از آرامش
بس که از دست سوتیهای فوق تابلو پدر گرام حرص خوردم و موهامو کندم قشنگ کاشت مو لازم شدم 😭😭😭 واااایییی که چقده بابا حرص داده منو
بعد تو یه حرکت انتحاری گلو داشتم منتقل میکردم به اتاقم که مامانم فضولیش گل کرده ببینه من چیکار میکنم و با یه وضعی با داداش پیچوندیمش البته که مطمنم فهمیده داستانو حاضرم شاه رگمو بدم
+سال پیش کل پولامو خرج کرده بودم و لحظه اخری فقط واسش یه ست بدل خریدم و از همون موقع گردنبندش تو گردنشه و طلاهاشو نمیندازه و هربار میبینمش عشق میکنم
+ مال ما که قطعا لو رفت امیدوارم با کار اونا کلی سوپرایز بشه و بازززز از دست باباااا
پ ن: دو روزه که اصن حالم خوب نیست ، توی دهنم حالا نمیدونم چرا آفت بزرگی زده و کل دهنم برفک زده و چم دونم عفونت کرده ، نه میتونم دهنمو باز کنم نه بخندم درست و نه غذا بخورم ، یه طرف صورتمم کلا پف کرده اومده بالا 🤦🏻♂️ اصلا نابودم نابود